سوء قصد به جان رزاق مامون با تیزاب
رحمت اله روان رحمت اله روان

 

 

قرار معلومات موثق روز سه شنبه هجدهم جنوری، فردی ناشناس، به روی رزاق مامون یکی از مشهورترین نويسندگان و روزنامه نگاران افغانستان اسید پاشیده است. شواهد امر حاکی از آن است که حمله کننده قصد نابینا کردن اين نویسنده و روزنامه نگار منتقد را داشته است

آقای رزاق مامون فعلا در شفاخانه ای در شهر کابل بستری می باشد و خوشبختانه به چشم های ایشان آسیبی نرسیده است. باقی قسمت های صورت آقای مامون آسیب دیده و باید تحت تداوی و نظارت پزشکان باشد

رزاق مامون یکی از مشهورترین نویسندگان و روزنامه نگاران افغانستان می باشد. او تاکنون کتاب های مختلفی منتشر کرده و صدها مقاله و نوشته ی او در رسانه های مختلف به نشر رسیده است. آقای مامون با نمایشنامه هایی مهم شان یکی از مشهورترین نویسندګان وروزنامه نګاران در افغانستان شناخته می شود.

ما این عمل ناجوان مردانه سوء قصد به آقای رزاق مامون را که یکی از نویسندګان مهم افغانستان بود محکوم مینمائیم و امیدوار هستم که ایشان هر چه زودتر سلامتی خود را بدست آورن وحاملین ان هرچه عاجلتر شناسایی ومورد بازداشت ومحکمه قرار ګیرد.پای.

 

 

نسیم کابلی

امروز سه شنبه ۲۸ جدی سال ۱۳۸۹ برابر با ۱۸ جنوری ۲۰۱۱ ساعت نه ونیم شب به جان رزاق مامون نویسنده وژونالست جسور افغانستان حمله شد، اجتماع "یک سر و هزار سودا" نیز از این حادثه غم انگیز بی نهایت متاثر است و برای ایشان از خداوند سلامتی میطلبد، و بر دشمناش نفرین میفرستد، از خداوند (ج) تمنا دارم تا همۀ شما عزیزان را از شر این انسان نماهای شیطان صفت در امان داشته باشد، به امید صحتمندی رزاق مامون

 

 

سمیع مهدی

ساعت 9:30 امشب رزاق مأمون را در شفاخانه دیدم. خفاشان تاریخ، به صورت مردانه اش تیزاب پاشیده اند.

گرچه با دیدنش قلبم جریحه دار شد، اما ازینکه چشمانش سالم بود تسلی یافتم.

پرسیدم چگونه اتفاق افتاد؟

گفت: امروز شام به دهلیز بلاک مان بالا شدم، در منزل دوم، یک نفر ایستاده بود و دماغش را با ماسک خاک گیر پوشانیده بود. به مجردِ که مرا دید، تملوت (جام دسته دار) پر از تیزاب را با یک سرعت عجیب، به روی من پاشید. یک چیغ بلند زدم. اما احساس کردم که هدف چشمانم هست و فوراً چشمانم را بستم.

پرسیدم: شناختیش؟

گفت: نی، صورتش با ماسک پوشیده بود؛.

 

خجسته الهام

برای ملتم متاٌسفم که آزادگانش قربانی اند و نوکرانش قربان کنندگان!

از خبر تکان دهندۀ تیزاب پاشی بر روی ماٌمون صاحب متاٌسف

 

 

 

 

 

آنانکه تیر بر رخ مهتاب میزنند

با دست حکم فتنۀ ارباب میزنند

تیزاب را به روی تو آسان توان زدن

تاریخ را چگونه به تیزاب میزنند؟

 

میگویند به چهره رزاق مامون تیزاب افشاندند. بیفشانند. کدامین یادگارش را نابود خواهند ساخت؟ سیمای راستین این پژوهشگر نستوه و پرکار نوشته هایش است: آنچه نه در آتش میسوزند، نه در باد پراکنده میگردند، نه در خاک غبار میگیرند و نه در آب شسته میشوند

 

مامون دستاوردهایش را میزید. او کار کرده است و آنچنان و به آن اندازه که اگر همین امشب از خامه و نامه دست کشد، چراغ نامش چندین دهه با گرما و روشنای کنونی افروخته خواهد ماند

 

آنکه زهره گفتن و نوشتن (از هر چه خواهد) دارد، پس از پذیرایی تیزاب نیز گویا و نویساست و آنکه نه توان گفتن دارد و نه یارای نوشتن، و هنوز هم میخواهد همه جا باشد، _ بدا به روزگارش_ زیرا با شیپور هیاهو نیز هرگز نبوده است و نخواهد بود

 

مامون گرامی! در میان کسانی که بهبودت را خواهانند، دوستی از این گوشه جهان نیز دو دست نیایش به یادت بلند کرده است و میگوید

 

رخ شستن با تیزاب را به شگون نیک گیر، زیرا آنانی که در برابر هنرهای تو چنان کردند، خود تنها یک هنر داشتند: گریز. ترا همین و آنها را همان گوارا باد

 

با مهـر

سیاه سنگ

ریجاینا/ هژدهم جنوری 2011

 

به رزاق مامون بگویید:

یادت باشد....!

 

حسین ذوالفقار

به تیپ های ازین دست در فرهنگ اصطلاحات عامه (دانگه ای/ لچک) میگویند/همان اصطلاح که آقای - جبار ثابت در موخره ای معرفی خویش به کسی گفته بود."به رزاق مامون بگوید...یادت باشد من بد ماش و لچک هم استم!"

 

- لچکیزم :بازتاب است از مجموعه ای تمابلات سرخورده و درونی شده ناشی از محرومیت های گوناگون که به شکل حساسیت های انی و ویرانگر فوران میزند وفروکش می شود شاملان این کتگوری آمیزه ای استند ازتظاهروتزویر؛ ترس وشرارت؛ کین و خودخواهی. این طایفه زهرناک و چروکیده تنها با گزند به دیگران ارضاع میشوند به وجدان اجتماعی اهمیت قابل نیستند زیرا که تاحد جنون خود محور و شرور اند با اضافه اینکه از هر گونه کنترول اجتماعی میگریزند- با داشتن مظاهردیندارانه - به الزام درونی خویش هم پا بند نیستند باهرآنچه میدان عمل خواسته های غیر منطقی وشهوتناک شان را سد ویا محدود کند دشمنی میوزرند.زیراحوزه های سنن قبیله ای ادمی را از اندیشیدن که لازمه ای شهروندی است وا میدارد؛ آگاهی را دشمن میشماردو هرگونه مجال بالندگی وشگوفایی رااز ادمی سلب مینماید چرا که اهرم و قاعده ای ابن اجماع کوچک پیشاپیش آماده ومثل آقای (جبار) ثابت وبه سادگی قابل پیش بینی است زیرا جوهره ای تحول ودگرگونی دربند سنن متروک و منزوی که با شمشیردین پاسداری میشود زندانی است !

 

اما درمشتقات/ به ظاهر از هر شنابنده ای تند ترمیدوند وبه اصطلاح مد روز میشوند.فابریکه حزب اسلامی و دمکرات پروری؟ - همانقدر مسخره است که آقای ثابت با آن ریش اسلامی و نکتایی سرخ مسیحی!

 

ازقضا؛ مرداب قدرت که خود گنداب فاسد کننده ای روزگارماست؛ به ملاحظاتی و به شدت به چنین دُمهای که پشت سر دیگران می جنبند نیاز دارد بویژه نظام که مشروعیت اش بر مبنای تهدید؛ تطمیع؛ توطعه وترفند استوار بوده و است با وزیران گیچ؛ کارگران جسور وطماع؛ ملابان فاسد؛ رایزنهای مزدور؛ ورهبری که هنرش معامله و وطنفرشی است.

 

اما یادمان باشد "انچه بیش ازهمه برای من حیرت انگیز است نبوغ کسانی که از روی خواست به انقلاب کمک کرده اند نیست بلکه بیشتر حماقت عجیب کسانی است که بی انکه خود بخواهند موجب درگیرشدن انقلاب کردیده اند... ما در تاریخ دیده ایم همین افراد حقیرفرارسیدن رویداد های عظیم را تسهیل نموده اند پیش رانده اند وجلو انداخته اند."1

 

جناب مامون : یادت باشد....!

 


January 19th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها